سفارش تبلیغ
صبا ویژن
مجله اینترنتی
درباره وبلاگ


آیا چک کردن موبایل همسر صحیح است ؟

 موبایل همسر

درمورد میل شدید و وحشتناک به چک کردن گوشی موبایل همسر و درست یا غلط بودن آن با یک روانشناس صحبت کرده‌ایم.از بیشتر کسانی که به من برای مشاوره مراجعه می‌کنند شنیده‌ام که خیانت همسرانشان از طریق اس‌ام‌اس، ایمیل و فیسبوک بوده است. من باور ندارم که این روش‌های ارتباطی باعث باز شدن فضا برای خیانت می‌شود. فقط  گرفتن مچ آدم‌ها را آسان‌تر می‌کند.

بعضی‌ها نمی‌توانند جلو خودشان را برای چک کردن‌های مداوم بگیرند. ارباب رجوع‌هایی داشته‌ام که موبایل‌های همسرانشان را چک می‌کرده‌اند. بیشتر‌آنها زن بودند و اکثرشان بعد از اینکه یکبار مچ همسرشان را در خیانت گرفته بودند به این کار روی آورده‌اند. اعتماد بین آنها شکسته شده و اضطراب زیادی درمورد رابطه‌شان دارند. چه موضوع این باشد چه نباشد، کسی که مدام همسرش را چک می‌کند دچار عدم امنیت و مشکلات مربوط به اعتمادبه‌نفس است.

در مواردی که کسی قبلاً به آنها خیانت کرده و همسر کنونی‌شان کاملاً معصوم است، موقعیتی بسیار ناعادلانه ایجاد می‌شود. زوج‌هایی را دیده‌ام که مرد کاملاً به همسر خود وفادار بوده اما باز هم همسر او مدام در حال چک کردن او بوده است. بعضی اوقات وقتی زنی نمی‌تواند به اضطراب خود غلبه کند، شکافی بین آنها ایجاد می‌کند و رابطه بر هم می‌خورد.

خیلی وقت‌ها هم مردهایی کاملاً وفادار را دیده‌ام که فقط بخاطر اینکه همسرشان بی‌اندازه آنها را متهم به خیانت کرده است، دست به خیانت زده‌اند. آنها به نقطه‌ای رسیده‌اند که فکر کرده‌اند وقتی اینقدر باید برای کاری که نکرده‌اند متهم شوند، پس بهتر که آن کار را انجام دهند. در چنین مواردی خیلی ناراحت‌کننده است که ببینیم ترس از خیانت همسر باعث شده که بدترین ترس او به واقعیت تبدیل شود.

وقتی اعتمادی شکسته می‌شود، دوباره اعتماد کردن خیلی سخت است. همه چیز به گرفتن یک تصمیم هوشیارانه از اعتماد به کسی برمی‌گردد. باید از خودتان بپرسید، شفافیت در یک رابطه به چه معناست؟ آیا چک کردن گوشی‌های همدیگر نشانه شفافیت است یا عدم امنیت؟ این چک کردن‌های مضطربانه  هیچ جایی در یک رابطه شفاف ندارد.

وظیفه من بعنوان یک متخصص مشاور این است که به این افراد پارانوئید کمک کنم بتوانند دوباره اعتماد کنند. یک راه برای انجام این کار این است که کمکشان کنم بفهمند که وقتی با بی‌اعتمادی به کسی نگاه می‌کنند، همه چیز مشکوک به نظر خواهد رسید. حتی اگر ایمیل‌های خودمان را مشکوکانه چک کنیم، بالاخره یک ایمیل مشکوک پیدا خواهیم کرد. اگر نگاهتان اینطور باشد هر نوع صحبتی را ممکن است تیک زدن ببینید. اگر به دنبال پیدا کردن سند و مدرک برای شیطنت همسرتان هستید، مطمئناً آن را خواهید یافت.

من زوج‌ها را تشویق می‌کنم که به جای این، سعی کنند مچ همدیگر را در مواقعی که کار خوبی انجام می‌دهند بگیرند. گرفتن مچ همدیگر در مواقعیکه کار بدی انجام می‌دهیم هیچ عاقبت خوشی ندارد و هیچکس هم دوست ندارد بداند که کسی او را مدام کنترل می‌کند.

همچنین اگر کسی بخاطر اینکه همسرش قبلاً به او خیانت کرده است، مدام او را چک کند، من طرف او را می‌گیرم. غلبه بر شکسته شدن اعتماد کار بسیار سختی است. فردی که خیانت کرده است باید بداند که او مسئول به وجود آمدن این پارانویا و شکاکیت است و به همین دلیل نمی‌توانند به چک کردن‌های مداوم همسرش اعتراض کنند.

اما اگر کسی عادت به چک کردن همسر خود دارد بدون اینکه قبلاً خیانتی صورت گرفته باشد، به این معنی است که اعتماد به نفس بسیار پایینی دارد. احتمالاً نگران هستند که اگر مراقب نباشند، همسرش فردی جذاب‌تر از آنها پیدا کند. خیلی‌ها را دیده‌ام که با این نوع حسادت‌ها همسرانشان را از خود دور کرده‌اند. پس مراقب باشید: اگر شما هم اهل اینطور چک کردن‌های آزاردهنده هستید، فقدان اعتماد شما می‌تواند به خیانت همسرتان در آخر منجر شود.

اگر زوجی با چنین موقعیتی پیش من بیایند، به آنها خواهم گفت که رابطه‌شان روی یک زمین لرزان است. به آنها می‌گویم که «دست بردارند، یا از این چک کردن‌ها مداوم و یا از رابطه‌شان.» بودن در رابطه‌ای که نتوانید اعتماد کنید هیچ ارزشی ندارد.

در یکی از افسانه‌های یونانی خوانده‌ام که خدای عشق گفته است، «عشق در جایی که اعتماد نیست نمی‌تواند وجود داشته باشد.» من با او موافقم. اگر نتوانید به همسرتان اعتماد کنید، چهار انتخاب دارید: یا به آن رابطه خاتمه دهید و کسی را پیدا کنید که بتوانید به او اعتماد کنید؛ یا تصمیم بگیرید که دوباره به همسرتان اعتماد کنید؛ یا تصمیم بگیرید که ساکت بمانید و بی‌اعتمادی‌تان را فقط پیش خودتان نگه دارید؛ و یا برای حل مسائل و مشکلات بی‌اعتمادی‌تان ازمتخصص کمک بگیرید.
  • منبع: گروه سلامت کلیشه



موضوع مطلب : سرگرمی, خواندنی, اجتماعی

چهارشنبه 92 بهمن 2 :: 11:27 صبح

کودکان و والدین باید با مشاهده‌ی این تصاویر که در عین خنده‌آور بودن ترسناک هستند متوجه شوند که موقع چت کردن با یک غریبه به هیچ وجه نمی‌توان فهمید که آن‌ها چگونه هستند.شکلک های یاهو خطری جدی برای تمام مردم دنیا+تصاویر

به گزارش نامه نیوز - شکل های معروف یاهو را که یادتان هست؟ همان کاراکترهای گرد زرد رنگی که می توانستیم با کمک آنها حالات روحی و روانی مختلفی را برای طرف مقابل ارسال کنیم. این شکلک ها بیش از یک دهه با ما همراه بودند و از یاهو و چت به شبکه های اجتماعی رسیدند. اما امروز محققان متوجه نکته ای قابل توجه در این شکلک ها شده اند.



گروه غیر انتفاعی Innocence en Danger اقدام به ایجاد کمپینی کرده است که در آن از طریق طراحی شکلک (Emoji)هایی با استفاده از صورت واقعی انسان‌ها، قصد دارد در مورد خطرات صحبت کردن با غریبه‌ها از طریق چت به کودکان هشدار دهد.  شکلک‌های emojy مدت‌هاست بعنوان مجموعه‌ای از تصاویر کارتونی، به منظور انتقال حالات و احساسات در پیغام‌های متنی، اسکایپ و چت مورد استفاده قرار می‌گیرند. هدف این کمپین جلب کردن توجهات به خطر حضور افراد سوء استفاده‌گر است که در فضای چت‌روم‌ها پرسه زده و با استفاده از شکلک‌های جذاب، اعتماد کودکان را جلب می‌کنند.

 

لغت emojy یک عبارت ژاپنی است که از ترکیب تصویر (e) و حرف (moji) تشکیل شده است. اگرچه emojiها از بدو تولد ارسال متن و گوشی‌های موبایل وجود داشته‌اند، آنچه باعث بوجود آمدن این کمپین شده است، استفاده‌ی وحشتناکی است که گاهی از آن‌ها می‌شود. Innocence en Danger امیدوار است که کودکان و والدین با مشاهده‌ی این تصاویر که در عین خنده‌آور بودن ترسناک هستند، متوجه شوند که موقع چت کردن با یک غریبه به هیچ وجه نمی‌توان فهمید که آن‌ها چگونه هستند، حتی اگر از شکلک‌های جالب استفاده کنند. هدف این کمپین ترغیب کاربران و بخصوص کودکان به رعایت این مساله است که زمانی که در حال گپ زدن‌های اینترنتی هستیم احتیاط بیشتری لازم است چرا که به هیچ وجه نمی‌توان متوجه شد که چه کسی در آن سوی سیستم و یا گوشی موبایل در حال پاسخ دادن به ما است.

 

امیدواریم این کمپین به هدف خود رسیده و آگاهی بخشی لازم را در مورد معضل جدی سوء استفاده‌های اینترنتی از کودکان انجام دهد.
 
منبع: ای تکنیکس



موضوع مطلب : خواندنی, اجتماعی, یاهو

سه شنبه 92 بهمن 1 :: 11:10 عصر

روش الگویی در تربیت فرزندان

تربیت

یکی از تأثیرگذارترین روش‌های تربیتی، روش الگویی تربیتی است. در این روش به جای این که همه چیز را از راه حرف زدن و توصیه کردن به فرزندان خودمان آموزش دهیم که به روش مستقیم معروف است، سعی و تلاش می‌شود که با رفتار خود و به صورت عملی امّا غیر مستقیم، فرزندان خود را تربیت کرد.

هم چنان‌که در روایات نیز به این روش تأکید شده است؛ امام صادق علیه‌السلام فرموده: «کونوا دُعاةَ النّاسِ بِأَعمالِکُم و لا تَکونوا دُعاةً بِأَلسِنَتِکُم؛ مردم را با اعمالتان فرا خوانید و با زبان‌هایتان، دعوت کنندگان مردم نباشید.»[1]

از این‌رو پدر و مادر برای تربیت فرزندان لازم است که با رفتارهایشان فضای تربیتی خانه را به گونه‌ای ایجاد کنند که زندگی در آن فضای تربیتی، به تربیت فرزندان کمک کند. لذا والدین باید با انجام دادن و عمل به اموری که خود به طور پیوسته به فرزندان توصیه می‌کنند، الگوی رفتاری مستقیم و زنده‌ای برای آن‌ها باشند.

بر این اساس، پدر و مادری که نگران تربیت فرزندانشان هستند، برای موفقیت در این راه، قبل از هر چیز، باید خود، الگویی عملی برای فرزندانشان باشند و آن‌ها را با عمل و رفتار، به سمت خوبی‌ها دعوت کنند. نصیحت‌ها و یادآوری‌های والدین، زمانی در فرزندان، به ویژه در دوران نوجوانی اثر مثبت دارد که خود، نمونه‌ای آشکار و عملی برای فرزندان باشند.

به تعبیر ویل دورانت: «اگر از فرزندت ادب می‌خواهی، خود مؤدب باش. اگر پاکیزگی می‌خواهی، خود پاکیزه باش که چیز دیگری لازم نیست.»[2] رفتار خوب را فقط با نشان دادن نمونه و مثال، از روی شکیبایی مستمر، می‌توان یاد داد.

امّا در دوران نوجوانی، اعتمادی و اطمینانی که کودکان نسبت به بزرگ‌ترها دارند، وجود ندارد و نوجوانان رفتار و کردار والدین و مربیان خودشان را زیر ذره‌بین مورد نقد قرار می‌دهند و چه بسا در مقاطعی زیاده روی هم بکنند. لذا اگر تضاد و ضدیتی بین رفتار و گفتار آن‌ها ببینند، اعتماد آن‌ها نسبت به پند و اندرزهای والدین از بین خواهد رفت.

فرزندان در دوران نوجوانی بیشتر نامحسوس‌ترین تغییرحالت‌ها و تغییر لحن گفتار والدین را متوجّه می‌شوند و احساس می‌کنند. همه زیر و بم فکر و اندیشه والدین از راه‌های رفتاری و عملی به آن‌ها می‌رسد؛ بدون آن‌که آن‌ها متوجه شوند. لذا باید توجّه والدین در رفتار و کردارشان و نظارت همیشگی آنان بر همه گفته‌ها و کارهایشان، نخستین و مهم‌ترین شیوه تربیتی باشد.

منشأ مشکلات موجود در تربیت فرزندان

لازم است که به این نکته توجّه داشت که بیشتر مشکلات موجود در تربیت فرزندان، به طور معمول و در مرحله اول از محیط و فضای خانه نشأت می‌گیرد. اگر فرزند از همان دوران نخست زندگی در فضای خانه، دروغ، بی‌ادبی، خشونت و... ببیند، ریشه این عیب‌های اخلاقی می‌تواند در او ایجاد شود. زیرا چه طور باید از فرزندی که مدام شاهد بدرفتاری‌های والدین یا یکی از آن دو بوده است، انتظار داشت که در آینده فردی خوش‌رفتار و متعهد بار بیاید؟ ناگفته پیداست که استثنائاتی نیز وجود دارد که نمی‌توان آن‌ها را انکار کرد. ولی آن‌ها استثناء هستند.

از این جاست که ضرورت این مسأله روشن می‌شود که والدینی که به واقع قصد تربیت فرزندان خودشان را دارند، لازم و ضروی است که تربیت را از خودشان شروع کنند. زیرا اگر والدین مشکلاتی شخصیتی و عیب‌های اخلاقی خود را اصلاح نکنند، به واقع همان مشکلات را به فرزندان خودشان منتقل می‌کنند و کار آن‌ها را سخت می‌کند و مطمئنا از این جهت در پیشگاه خداوند مسؤل خواهند بود.

والدین به منظور تربیت درست فرزندان، لازم است که اعمال، رفتار، حالات خودشان را کنترل کنند و نسبت به این مسأله احساس بی‌تعهدی نداشته باشند. چه‌بسا اگر لازم باشد که از برخی مهمانی‌ها که اثرات نامطلوبی بر روی فرزند می‌گذارد خودداری کنند.

امّا متأسفانه تعداد قابل توجهی از خانواده‌ها هستند که احساس مسؤلیت در این زمینه نمی‌کنند و کمترین توجّهی هم به آن ندارند. به این ترتیب زیاد اتفاق می‌افتد که والدین در حضور فرزندان مشاجره می‌کنند و گاه ممکن است کار به جاهای باریک‌تر نیز کشیده شود، که در ادامه موجبات حساسیت، اضطراب، ناسازگاری و خشونت بچه‌ها می‌شوند.

برخی نیز حریم اخلاق و ادب به ویژه عفت کلام را به درستی رعایت نمی‌کنند و از استفاده کردن کلمات نامناسب و احیانا زشت و رکیک باکی ندارند. به کار بردن این گونه کلمات سبب می‌شود که فرزندان از همان اوان کودکی، حریم ادب را رعایت نکنند؛ لذا می‌بایست در درجه اول، محیط خانواده اصلاح شود.

پیامبراکرم (صلّی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلّم) می‌فرماید: «أکرَمُوا أولَادَکُم وَ أحسَنُوا آدابَهُم یُغفَرُ لَکُم؛ فرزندان خود را گرامی بدارید و خوب تربیتشان کنید تا گناهان شما آمرزیده شود.»[3]

رواج بددهنی و فحاشی در بعضی بچه‌ها بیش از همه، ناشی از همین علت است.

روش الگویی

«روش الگویی بهترین، تأثیرگذارترین و طبیعی‌ترین وسیله برای انتقال ارزش‌های اخلاقی و فرهنگی در خانواده است.»[4] و در ادامه آن، فرزندان در مسیر طبیعی زندگی به راحتی این ارزش‌ها را می‌آموزند. امّا اشکالاتی که به طور معمول در روش‌های مستقیم پیش می‌آید، از قبیل ایجاد حساسیت منفی و مقاومت و امثال آن، ولی در این روش این تأثیرات منفی هرگز به وجود نمی‌آید.

به علاوه، هنگامی‌که فرزندان ارزش‌های انسانی و اخلاقی را به صورت تصویری در رفتار و زندگی والدین خود مشاهده می‌کنند، با بزرگی و زیبایی و همچنین جاذبه این ارزش‌ها در عمل آشنا خواهند شد و این خود بهترین انگیزه را در آن‌ها برای کسب این ارزش‌ها به وجود می‌آورد.

به خصوص اگر به این نکته ملتفت باشیم که فرزند به ویژه از دوران نوجوانی به بعد، به طور فطری میل و کشش به سمت ارزش‌های انسانی و اخلاقی دارد و در صورتی که شرایط مهیا باشد، به سادگی هر چه تمام‌تر این ارزش‌ها در نهان او مستعد خواهند شد.

ارزش‌هایی هم‌چون عدالت خواهی، نوع‌دوستی و نیکوکاری و امثال آن در دوران بلوغ به شکوفایی می‌رسند. خانواده‌ها و نهادهای تعلیم و تربیت، باید با برنامه‌های اصولی این ارزش‌ها را به رشد تکاملی خود برسانند و از این نیروی معنوی سرشار نوجوان بهترین استفاده را به عمل آورند.

امام صادق(علیه‌السلام) به یکی از یاران خود که دست در کار تعلیم و تبلیغ داشت، سفارش کرده است: «توجه خود را به نوجوانان معطوف دار که آن‌ها سریع‌تر به هر خیر و صلاحی می‌گرایند.»[5] ولی به هر حال باید به این نکته توجه داشت که تنها به حرف و سخن نمی‌توان کسی را تربیت کرد، بلکه باید از پشتوانه عملی محکمی هم برخوردار بود که:

بزرگی سراسر به گفتار نیست / دو صد گفته چون نیم کردار نیست[6]

آموزش آداب صحیح زندگی

علاوه بر ارزش‌های انسانی و اخلاقی، آداب صحیح زندگی نیز با روش الگویی به سادگی قابل تعلیم به فرزندان است. این کار در دوران کودکی به شکلی بهتر و آسان‌تر انجام می‌گیرد و در این سنین می‌توان عادت‌های پسندیده را در کودکان به سادگی ایجاد کرد و به این وسیله خیلی از مشکلات تربیتی سنین بالاتر را از بین برد.

امّا برای این‌که فرزندان به آداب صحیح زندگی خو بگیرند و عادت‌های درست در آن‌ها شکل بگیرد، لازم است محیط خانواده از یک انضباط عملی صحیح و نسبتا جدّی برخوردار باشد و اعضای خانواده آن را در عمل رعایت کنند؛ به عبارت دیگر نباید امور خانه و سبک و روش زندگی در آن بدون حساب و برنامه و فاقد انضباط باشد و هر کس هر طور بخواهد رفتار کند؛ بلکه لازم است که همه از یک نظم و اصول مشخصی تبعیت کنند.

امام علی‏(علیه السلام) می‌فرماید: «قِوامُ العَیشِ حُسنُ التَّقدِیرِ و مِلاکُهُ حُسنُ التَّدبیرِ؛ پایداری زندگی به برنامه‏ریزی درست و وسیله رسیدن به آن، مدیریت صحیح است.»[7]

می‌توان گفت همه والدین می‌خواهند که فرزندان طبق نظم و انضباط پیش روند؛ امّا نمی‌دانند که چگونه باید این کار را انجام دهند. این نکته را باید اضافه کرد که منظور از رعایت کردن نظم و انضباط در فضای خانه، بدین معنی نیست که نظم و انضباطی خشک و بدون روح و احیانا خشن بر محیط خانواده حاکم باشد.

بنابراین اگر والدین به دنبال فضای نظم و انضباط در محیط خانه هستند، همان‌طور که کارشناسان معتقدند، باید والدین در این زمینه ثبات داشته باشند؛ یعنی اگر والدین می‌خواهند به فرزندشان نظم دهند، باید در این مسیر ثبات داشته باشند. به طوری که کودک بتواند رفتار والدین را در شرایط مختلف پیش بینی کنند.

اگر والدین خودشان به این اصل نظم و انضباط معتقد باشند و در عمل هم پایبند باشند، با اندک مراقبت می‌توانند فرزندان خودشان را با این اصل عادت دهند. به عنوان نمونه وقت خواب و استراحت فرزندان باید حدودا مشخص باشد و هر کس در هر ساعت از روز به رختخواب نرود. برنامه غذایی و امور رفاهی هم نباید طوری باشد که فرزندان را نازپرورده بار آورد؛ زیرا چنین افرادی در مراحل بعدی زندگی آمادگی رویارویی با سختی‌های طبیعی زندگی را نخواهند داشت.

از این‌رو والدین عاقل و دور اندیش باید فرزندان خود را به تدریج با محرومیت‌ها و رنج‌های طبیعی زندگی آشنا کنند و آن‌ها را آماده زندگی در جهان واقعیت‌‌ها کنند.

علمای تعلیم و تربیت توصیه کرده‌اند که در همان دوران کودکی، گاه به فرزندان خود غذای بسیار ساده بدهید و همواره غذاهای لذیذ و باب طبع آن‌ها فراهم نیاورید؛ هم‌چنین در تهیه کردن وسایل رفاهی آن‌ها زیاده‌روی نکنید تا بدآموز نشوند. خانواده‌هایی که در تأمین خواسته‌های فرزندان خود زیاده‌روی می‌کنند، ندانسته بذر ناکامی و ناتوانی را در ضمیر آن‌ها می‌پاشند.

فرزندانی که بیش از حد مورد توجّه خانواده قرار می‌گیرند و از این گونه مشارکت‌ها معاف می‌شوند، انسان‌های خودخواهی بار می‌آیند که همه را در خدمت خود می‌خواهند. روشن است که چنین روحیه‌ای تا چه اندازه در انحطاط روحی و اخلاقی آن‌ها مؤثر است.[8]

منبع:

[1]. بحار الأنوار، ج5، ص 198، ح19
[2]. مجله اخلاق وتربیت، سیدمحمودطاهری، ص60
[3]. مکارم الاخلاق، ص222
[4]. راهنمای پدران و مادران، ج1، ص116
[5]. همان، ص117
[6]. هجو نامه فردوسی
[7]. غررالحکم‌ و دررالکلم، ح 6807
[8]. راهنمای پدران و مادران،ج1، ص120

منبع: http://www.jonbeshnet.ir/news/24299



موضوع مطلب : خانواده,
فرزندان
,
تربیت
, اجتماعی

سه شنبه 92 بهمن 1 :: 11:3 عصر

لوگو

آمار وبلاگ
  • بازدید امروز: 86
  • بازدید دیروز: 19
  • کل بازدیدها: 276319
امکانات جانبی



به سایت ما خوش آمدید
نام و نام خانوادگی      
آدرس ایمیل      
کلیه حقوق این وبلاگ برای مجله اینترنتی محفوظ است